نقد مستند «اختاپوس»؛

مستند «اختاپوس»، با موضوع مافیای صنعت خودرو در ایران، اثری به تهیه‌کنندگی و کارگردانی مهدی انصاری است که با یک نوشته خبری در مورد درگیری‌های سال 1350 در دانشگاه شریف آغاز می‌شود.

تبلیغات موجه و تیزرهای شکیل توانسته بودند تا حد زیادی امیدواری برای تماشای یک مستند خوش‌ساخت و باکیفیت را در دل علاقمندان به این حوزه ایجاد کنند. مستند ۶۵ دقیقه‌ای «اختاپوس»، با موضوع مافیای صنعت خودرو در ایران، اثری به تهیه‌کنندگی و کارگردانی مهدی انصاری است که با یک نوشته خبری در مورد درگیری‌های سال ۱۳۵۰ در دانشگاه شریف و تحصیل مریم رجوی در آن سال در همان دانشگاه آغاز می‌شود؛ گزاره‌ای که مخاطب را به شدت کنجکاو می‌کند تا... ربط ماجرای مافیای خودرو در سال‌های پس از انقلاب را با این جملات کشف کند. شخصا در تمام مدت تماشای مستند امیدوار بودم که اصلا ربطی وجود داشته باشد و استفاده از نام چهره منفوری مانند رجوی کارکردی فراتر از تبلیغات و برانگیختن حس کنجکاوی بیننده داشته باشد.

یکی از مزیت‌های «اختاپوس» که در بدو امر به چشم می‌آید، تلاش مستندساز در پرهیز از خودنمایی است. این مستند البته بی‌خیال خلاقیت به خرج دادن هم نمی‌شود؛ منتهی به جای استفاده از انیمیشن و کارهای گرافیکی و اینفوگرافی‌های مرسوم، روایتش را روی یک دیوار ساده، با استفاده از مشتی عکس، برچسب، سنجاق و نخ جلو می‌برد. این ترفند ساده، ضمن این‌که چشم مخاطب را گرم می‌کند و اثر را از یکنواخت شدن نجات می‌دهد، غریزه خلاقیت به خرج دادن مستندساز را هم ارضا می‌کند و به نوعی قابل قبول به نظر می‌رسد. از سوی دیگر اما، استفاده زیاد از موسیقی حجیم که در برخی از برش‌های مستند شبیه به موسیقی «ماموریت غیرممکن» ناهمگون و تصنعی ظاهر می‌شوند و نیز لحن راوی که نسخه صوتی یک رمان جنایی را تداعی می‌کند، از ضعف‌های تکنیکی و سلیقه‌ای «اختاپوس» هستند.

مهم‌ترین نقطه قوت این مستند اما شجاعت آن است؛ خصیصه‌ای بسیار پررنگ و حتی باورنکردنی که هرچه به پایان مستند نزدیک می‌شویم، رنگ و بوی تهور و حتی نوعی جنون به خودش می‌گیرد. «اختاپوس» پس از طرح مسئله و بیان یک مقدمه کوتاه، مخاطبش را با طرح نام واقعی برخی افراد و شرکت‌ها غافلگیر می‌کند و این پروژه را چنان پرشتاب و متهورانه ادامه می‌دهد که ممکن است حتی عده‌ای برایش وصف اتهام‌زنی را برازنده‌تر از افشاگری بدانند. این‌جاست که مخاطب به خودش اجازه می‌دهد حتی به ماهیت مستندساز هم شک کند و در مورد بار حقوقی ادعاهایی که دامن معاون اول کنونی رییس‌جمهور را هم گرفته، با انبوهی از پرسش‌های بی‌پاسخ مواجه شود. اساسا مشکل بزرگ «اختاپوس» هم در همین نکته است که ادعاهایش یا مستند نیستند، یا سازنده‌ی اثر اصلا تقلایی برای اثبات مدعیاتش نشان نمی‌دهد؛ گویی که یک سرویس اسپاتلایت و اطلاعاتی قدرتمند سال‌ها در تلاش بوده‌اند و حالا از انصاری خواسته‌اند که حاصل تحقیقات پیچیده آن‌ها را در قالب یک مستند بلند به گوش عموم مردم برساند. ادعاهای مستند در حدی باورنکردنی و عجیب است که باید بگوییم مستندساز یا از یک پشتوانه اطلاعاتی و حقوقی فوق حرفه‌ای بهره می‌برد و یا اصلا به بار حقوقی آن‌چه می‌گوید اعتنایی ندارد؛ شاید به همین دلیل هم هست که در پایان این مستند می‌فهمیم که تهیه‌کننده‌اش هنوز درگیر دادگاه است.

«اختاپوس» در انتخاب مصاحبه‌شوندگانش نیز به شدت بی‌مبالات و سهل‌انگار است؛ به طوری که نه پای صحبت متهمانش می‌نشیند و نه حتی به سبک رایج در بسیاری از مستندهای افشاگرانه مشابه، توضیح می‌دهد که قصد گفتگو با افراد موسوم به مافیا را داشته، اما موفق به این کار نشده. عجیب این‌که در پروسه کشف مافیای صنعت خودرو، در چند برهه پای تجسس مستندساز به دولت و قوه قضاییه می‌افتد و این در حالی است که هیچ مصاحبه‌شونده‌ای از این دو رکن اساسی کشور هم مقابل دوربین نمی‌نشیند. اساسا «اختاپوس» فقط با کسانی صحبت می‌کند که اولا فرضیه‌هایش را قبول دارند و دوما خودشان کاملا مبرا از هرگونه اتهامی هستند و ابدا ذی‌نفع محسوب نمی‌شوند. مثلا شاید بتوانیم قبول کنیم که اساسا شرکت موسوم به کروز روی خوشی برای پاسخگویی از خودش نشان نداده، اما هر چقدر هم که خوش‌بینانه به این مستند نگاه کنیم، باورپذیر نخواهد بود که در کل دستگاه بزرگ قضایی کشور هیچکس حاضر نشده در مورد آن‌چه «اختاپوس» نقض قانون معرفی‌اش می‌کند، توضیحی کوتاه بدهد و تلاشی برای رفع اتهام از یکی از قوای این کشور نشان دهد.

بر این‌ها و با فرض صحت همه ادعاهای مستندساز، دیگر مشکل بزرگ «اختاپوس» انفعالش در رابطه با ریشه‌یابی معضلاتی است که به یک بحران بزرگ در صنعت کشورمان منجر شده. این مستند شدیدا تلاش می‌کند تا همه چیز را به گردن افراد واقعی بیندازد و به دنبال ریشه‌یابی قانونی و افشای ضعف‌های سیستم نیست. مستندساز حتی در برابر مجلسی‌ها هم اشاره نمی‌کند که چرا آدم‌ها می‌توانند به این سادگی در سیستم نفوذ کرده و قوانین را دور بزنند. بدتر از همه اما، ژست سیاسی مستند با رگه‌هایی از توهم توطئه است که کاملا ناموجه به نظر می‌رسند. ربط کل اثر با رجوی، به جز تحصیل همزمان او با مافیا در یک دانشگاه، تا پایان هم گنگ باقی می‌ماند و الحاقش به دولت‌های متخاصم و تابعیت فرزندان افراد متهم شده کار را خراب‌تر می‌کند. تاسف آور آن که یکی از متهمان بزرگ مستند «اختاپوس» بهزاد نبوی است؛ کسی که تقریبا همزمان با تولید این مستند (نهایتا با یکی دو سال فاصله)، به سادگی جلوی دوربین محمد حسین مهدویان در «ترور سرچشمه» نشست و به سوالاتش در مورد یک ماجرای دیگر پاسخ داد؛ اما مشخص نیست چرا «اختاپوس» به این که قصد شنیدن حرف‌های نبوی و امثال او را داشته، حتی تظاهر هم نمی‌کند.

منبع: بلاگ سینما مارکت