نقد مستند مادر جبهه‌ ها به کارگردانی شهرام میراب اقدم؛

مستند مادر جبهه‌ ها روایت زندگی نخستین زنی است که پس از آزادسازی خرمشهر، وارد خاک این شهر شد. در این مستند مرحومه زهرا محمودی به روزهای آغازین جنگ و اشتیاق خود برای رفتن به خط مقدم جبهه اشاره می کند.

«مادر جبهه‌ها» به کارگردانی شهرام میراب اقدم، مستندی کوتاه و باکیفیت است که زندگی بانو زهرا محمودیه و اقدامات این مادر ایثارگر و شجاع ایرانی در ایام دفاع مقدس را مورد بررسی قرار می‌دهد.

«مادر جبهه‌ها» از نخستین لحظاتش، به نحوی... سرراست و بدون مانور بیجا بر روی مسائل فرعی، با قرار دادن دوربین مقابل قهرمانش، خیلی زود به ما می‌گوید که قرار است درباره چه شخصیتی حرف بزند؛ زنی که همزمان با فرمان امام خمینی (ره) در ابتدای جنگ، با اصرار و پیگیری فراوان، به جبهه رفته و در خط مقدم پابه‌پای رزمندگان مرد مشغول رشادت بوده است.

پس از این معرفی کوتاه، مستند با استفاده از چند پلان تاریخی از آرشیو جنگ، سعی می‌کند در حد لزوم به توصیف شرایط آن روزها بپردازد. همین دو تمهید شیک و باوقار در دو دقیقه ابتدایی، مخاطب را حسابی به تماشای اثری خوش‌ساخت که بنای حاشیه رفتن و اغراق‌های بی‌مورد ندارد، خوشبین می‌کند و نشان می‌دهد که مستندساز به کارش، لااقل از نظر روایت روان و دلپذیر، تسلط دارد.
بعدتر اما، «مادر جبهه‌ها» روی دو ستون مستحکم، یعنی مصاحبه‌های مستقیم با قهرمان اصلی قصه و تصاویر آرشیوی از دوران جنگ، قد می‌کشد و کارش را به خوبی ادامه می‌دهد. این مستند تنها یک مصاحبه شونده دارد که خانم زهرا محمودیه است. او در لوکیشن ساده‌ای در یک اتاق روی تخت نشسته و فضای گفتگو، بدون توجه به دو سه نمای عجیب که اصلا معلوم نیست چرا چنین حالتی برای دوربین انتخاب شده، زمینه لازم را برای یک مصاحبه ساده و صمیمی فراهم می‌آورد.

تنها مصاحبه شونده مستند نیز به وضوح واجد بیانی شیرین و رسا در بازگو کردن خاطرات است که مخاطب را جذب می‌کند. خوشبختانه مستندساز هم به خوبی از اهمیت این لحن و گویش قهرمانش آگاه بوده و با تیزهوشی، تقریبا در تمام طول مستند، ساکت می‌نشیند تا بانو بتواند جملات دلنشینش را راحت‌تر ادا کند و ارتباطش با مخاطب مستحکم‌تر شود.

دومین برگ برنده مهم مستند «مادر جبهه‌ها» آرشیوهای خاصی است که ارتباط جالبی با موضوع مستند دارند. در واقع، آرشیو غنی موجود، که احتمالا مستندساز با پیگیری و تلاش توانسته آن را به دست بیاورد، روایت تصویری خاطراتی است که بانو محمودیه تعریف می‌کند و بدین ترتیب است که نمایش مستندگونه خاطره‌ها به نقطه قوت مهمی تبدیل می‌شود.

مستندساز چیزی شبیه بازسازی واقعیت به ما نشان می‌دهد؛ اما تصاویرش نه بازسازی شده، بلکه کاملا واقعی هستند. بنابراین، ترکیب گفتگوها و تصاویر موجود، در کنار تدوین مناسب و اصولی اثر، کمک شایانی به روایت مستند کرده و ریتم اثر را تا پاین حفظ می‌کند.

در نمایش تصاویر و به ویژه عکس‌ها نیز مستندساز بجای بازنمایی تصاویر اسکن شده و آرشیوی موجود، دوربینش را روی عکس‌ها می‌برد و به نوعی می‌توان گفت که یک دکوپاژ مجدد را روی اسناد تصویری اعمال می‌کند؛ ترفندی که به نظر می‌رسد مانع از ایجاد یک فضای خشک و بی‌روح شده و به صمیمیت روایت اثر یاری می‌رساند. حرکات باوقار دوربین در دقایق ابتدایی که بعضا در کلوزآپ و به آرامی بین جزئیات حرکت می‌کند هم از تمهیدات بصری جالب مستند «مادر جبهه‌ها»ست.

شهرام میراب اقدم در مقام کارگردان، با بهره‌گیری از دو عنصر مهم یعنی آرشیو و مصاحبه، توانسته به روایتی روان از موضوعی که کمتر درباره‌اش سخن گفته شده، یعنی حضور جدی و مقتدرانه زنان در جبهه‌های جنگ، به دست دهد و مستندی خوش‌ساخت تولید کند. نزدیک شدن گام به گام و تدریجی اثر به موضوع و تزریق فکر شده اطلاعات به مخاطب ریتم اثر را تضمین کرده و مخاطب را با آن همراه می‌کند.

مثلا در مورد کارهایی که بانو محمودیه در جبهه انجام داده، «مادر جبهه‌ها» روایتش را با نمایش کمک‌رسانی و تحویل بسته‌هایی به رزمندگان آغاز می‌کند، اما به مرور کار را پیش می‌برد و با پرداختن به کشتن عراقی‌ها توسط قهرمانش، بیننده را حسابی سورپرایز می‌کند.

منبع: بلاگ سینما مارکت