بررسی فرمول فروش «هزارپا» که این روزها گیشه را ترکانده است

«هزارپا» این روزها حسابی می فروشد و از سالن های اکرانش صدایی جز قهقهه مردم شنیده نمی شود. این خنده ها اما در حالی که امید می رفت حاصل نگاه جدید گروه نویسندگی این فیلم و ارتقای سطح طنز در سینمای ایران باشد، نتیجه ترکیب الگوهای گذشته است که با مقادیری شوخی جنسی آمیخته شده تا به هر شکلی که ممکن است از مخاطب خنده بگیرد. در این مطلب به مهم ترین نکات محتوایی این فیلم پرداخته ایم...

الگوی تکراری

یک فرد بی آرمان و ظاهراً بی سروپا در قالب شیاد، دزد، کلاه بردار یا هر جور شخصیت ظاهراً منفی دیگری به دلایلی وارد یک فضای مذهبی، آرمان گرایانه یا ملی می شود تا از تقابل این دو نوع نگاه، انواع شوخی ها با سبک مشابه قابل طراحی باشد. یکی از نخستین اجراهای این الگو «لیلی با من است» کمال تبریزی بود که با بازی شاخص پرستویی همراه شد و داستان فیلم برداری را روایت می کرد که برای گرفتن وام راهی جبهه شده بود. بعدتر تبریزی در «مارمولک» دوباره همین الگو را به کار برد و حسابی از مخاطبش خنده گرفت؛ فیلمی که البته با حواشی زیادی همراه شد و نسبت به «هزارپا» شوخی های جنسی کمتری هم داشت. چند سال بعد مسعود ده نمکی در دو فیلم اول «اخراجی ها» با فرستادن جماعتی که به دلیل یک شرط ازدواج عجیب راهی جبهه شده بودند، تم مورد بحث را تکرار کرد و البته نتیجه بسیار خوبی هم در گیشه گرفت. ده نمکی حتی بدش نمی آمد الگوی مورد بحث را در «رسوایی 1» هم تکرار کند، اما کاراکتر خاص اکبر عبدی دستش را بسته بود. خود عطاران هم در فیلم «رد کارپت» با قرار دادن یک کاراکتر علاقه مند به سینما و در عین حال سطح پایین، در موقعیت جشنواره کن و مواجهه او با بزرگان سینمای جهان که عطاران برایشان پسته سوغات برده بود، حسابی مخاطبش را خنداند. این آثار و فیلم ها و سریال های مشابه البته قابل احترام اند، اما «هزارپا» حالا بدون این که چیز جدیدی به تم داستان اضافه کند، دقیقاً از همان الگو استفاده می کند تا مخاطبش را بخنداند. یک فرد شیاد که دست بر قضا «رضا» نام دارد، یک شرط ازدواج عجیب، آسایشگاه جانبازان و ادامه ماجرا....

نقش اول

رضا عطاران بی شک یکی از بهترین چهره های سینمای طنز ایران در یک دهه اخیر با کارنامه ای درخشان مملو از فیلم های بفروش و مورد پسند مردم است. جنس بازی عطاران ساده، بی اغراق و در عین حال باورپذیر است. او اما به قدری کاراکتر محبوبش را تکرار کرده که شاید مخاطب «هزارپا» در بیش از نیمی از موقعیت های طنز می تواند واکنش رضا عطاران را حدس بزند. بازیگر توانمندی که سبک بازیگری طنز او، حتی اگر سریال های پرتعداد تلویزیونی اش را هم در نظر نگیریم، در همین سال های اخیر با آثاری همچون «رد کارپت»، «من سالوادور نیستم»، «نهنگ عنبر 1و 2»، «دراکولا»، «طبقه حساس» و... کاملاً تکراری شده است و به یک بازنگری جدی نیاز دارد؛ این درحالی است که گویا ابوالحسن داوودی به عنوان کارگردان «هزارپا» از عطاران دقیقا تکرار کاراکترهای قبلی اش را مطالبه کرده و در فیلم تلاشی برای نمایش یک عطاران متفاوت دیده نمی شود.

نوستالژی بازی

از روزگاری که سامان مقدم و امیرمهدی ژوله روی نوستالژی های دهه شصتی دست گذاشتند، بیش از سه سال نمی گذرد. تابستان سال 93 بود که امیرمهدی ژوله در مسابقات استندآپ کمدی «خندوانه» موضوع شوخی با وضعیت اجتماعی ایران در دهه شصت را انتخاب کرد و به شدت مورد توجه قرار گرفت. یکی دو ماه قبل تر نیز سامان مقدم با اولین نسخه «نهنگ عنبر» و آن مانتوی معروف مهناز افشار، فیلم پرمخاطبی را روی پرده برد و به فروش بسیار خوبی دست یافت. اما از آن زمان به بعد شوخی با این نوستالژی ها به قدری در انواع استندآپ کمدی ها، فضای مجازی و فیلم ها و سریال های مختلف تکرار شده که سوژه دهه شصت را کاملاً چلانده است. با این حال امروز سازندگان «هزارپا» باز هم تأکید می کنند که نه تنها قرار نیست تغییر و نوآوری خاصی رخ دهد، بلکه نمادهایی مثل پیکان قرمز، کمیته، سازمان مجاهدین و... محور شوخی های این فیلم را تشکیل می دهند.

سندروم حرکات موزون

یکی از نکات عجیب «هزارپا» این موضوع است که ظاهراً حرکات موزون در ایران دقیقا قابل تقسیم به دو حد مبتذل و انتلکت شده. در حالی که پس از «درباره الی» اصغر فرهادی، سکانس های مشابهی را در فیلم های جدی مانند «ابد و یک روز» سعید روستایی هم دیده بودیم، حالا انگار جواد عزتی جدیدترین برنده طیف دیگر حرکات موزون سینمای ایران، یعنی رقص های کوچه بازاری در فیلم های کمدی است. پیشتر در انواع فیلم های کمدی و بالاخص آثار موسوم به کمدی بنده و طنز دهه هشتاد، بارها بازیگران به بهانه های مختلف اقدام به حرکات موزون کرده بودند. جریانی که با «کما» ی آرش معیریان گل کرده بود، در فیلم «شیر و عسل» همین کارگردان به حدی از افراط رسید که مهران غفوریان از این اتفاق ابراز نارضایتی کرد. بعدتر هم آثاری که عمدتا با محمدحسین فرحبخش (مانند «خالتور» ) شناخته می شوند، پر از این قبیل حرکات موزون بودند. همین اواخر در دو سریال شبکه نمایش خانگی، یعنی «گلشیفته» و «ساخت ایران 2» هم دو سکانس کاملاً بی مورد از این ماجرا را تماشا کرده بودیم.

«هزارپا» اما به دو دلیل عمده، بیشتر از همه این آثار مستحق نکوهش است. اول این که بازیگرانی مثل جواد عزتی و رضا عطاران آن قدر توانمند هستند که برای جذب مخاطب نیازی به اختصاص یک سکانس تکراری، مجزا و در عین حال بی ربط نداشته باشند. دوم و مهم تر آن که استفاده از یک نماد آرمانی که برای عده زیادی از مردم هنوز معنای خاصی دارد، دور از اخلاق به نظر می رسد. تا دلتان بخواهد لنگ و زنجیر و عصا و کلاه و هزار وسیله دیگر برای حرکات موزون وجود دارد.

شوخی های جنسی

به طور کلی روش «هزارپا» در طراحی شوخی های کلامی یک روش کاملا جنسی و مبتنی بر استفاده نادرست از آزادی های ممیزی سینما نسبت به تلویزیون است. روش نویسندگان این فیلم برای خنده گرفتن از تماشاگر، به طور ساده این است که از عبارات دوپهلو با مضامین جنسی خاصی استفاده می کنند که حتی مخاطب نوجوان هم متوجه آن ها می شود. مزیت این شوخی های ایهام دار هم این است که اگر سازندگان فیلم به بی اخلاقی متهم شوند، خیلی راحت می توانند مقصود اصلی خود را معنای دوم عبارت اعلام کنند و اصطلاحاً بگویند که منظوری نداشته اند. «هزارپا» پر از شوخی هایی به این سبک است که در فضایی که بین عطاران، سارا بهرامی و نعیمه نظام دوست شکل می گیرد، به اجرا درمی آید تا مخاطبی را که عموماً به همراه خانواده راهی سینما شده بخنداند. «هزارپا» فروشش را می کند و مردم هم فراموش می کنند، اما در همان روزهای اوج استندآپ کمدی های «خندوانه» می توانستیم به امثال سجاد افشاریان و طنز فاخرشان بهای بیشتری بدهیم تا امروز با فیلمی مواجه نشویم که امیرمهدی ژولهِ ذاتاً نویسنده را به عنوان بازیگر در کنار خود دارد و فیلم نامه اش مبتنی بر شوخی هایی است که نمی توان نامشان را طنز گذاشت.

دریافت
حجم: 285 کیلوبایت
 

به نقل از خراسان