چرا لژیونر با استقبال سرد مخاطبان تلویزیون روبه رو شد؟

از اواخر تیر، سریال «لژیونر» برای حدود 40 روز، سه شب در هفته روی آنتن شبکه پنج رفت. ولی در این مدت، به هیچ وجه نتوانست به اندازه دیگر سریال های کمدی تلویزیون و حتی شاید «پنچری» توجه مخاطبان را جلب کند. خیلی از مخاطبان پیگیر تلویزیون هم متوجه نشدند که «لژیونر» کی آمد و کی رفت! اگرچه پخش در شبکه پنج که به نسبت شبکه سه یا نسیم، مخاطب کمتری دارد در این استقبال سرد بی تأثیر نبوده ولی بدون تردید دلیل اصلی، ضعف های فراوانی بود که «لژیونر» داشت. «لژیونر» که اولین تجربه کمدی مسعود آب پرور محسوب می شد، آن قدر ضعیف بود که مجموعه های موفق «هوش سیاه» 1 و 2 را در کارنامه این کارگردان، کاملاً تحت تأثیر قرار دهد. در این میان به نظر می رسید عوامل مجموعه «لژیونر» که از ضعف های سریال شان آگاه بوده اند، به جای تلاش برای رفع آن ها، سعی کرده اند... نقاط ضعف را با روش هایی جایگزین پوشش دهند. امروز به بررسی نقاط ضعف «لژیونر» در 3 شاخه قصه، شخصیت پردازی و وجه کمیک و همچنین جایگزین هایی که برای آن ها در نظر گرفته شد، می پردازیم.

قصـه و پرداخـت

   مشکل: داستان تکراری

با پخش نخستین قسمت های «لژیونر»، خیلی زود مضمون اصلی سریال مشخص شد: حاشیه های فوتبال در فضایی خانوادگی و اجتماعی. همین موضوع کافی بود تا خیلی زود به یاد سریال «سه پنج دو» بیفتیم؛ مجموعه ای که حسین سهیلی زاده در سال 90 ساخت و از گروه بازیگران قابل قبولی مانند فرهاد آئیش، شهره لرستانی و رضا رویگری بهره می برد. در حالی که انتظار می رفت قصه «لژیونر» خیلی زود از زیر بلیت «سه پنج دو» بیرون بیاید و مسیر خلاقانه ای را در پیش بگیرد، اما داستان این سریال تا انتها با پرداختی موازی پیش رفت.

  راه حل:  داستان های فرعی باورنکردنی

اولین کاری که سازندگان «لژیونر» برای متفاوت نشان دادن سریال شان از «سه پنج دو» انجام دادند، این بود که نقش یک فردوسی پور قلابی را هم در میان کاراکتر ها بگنجانند؛ برنامه ساز ورزشی باوجدانی که ایفای نقشش برعهده حسن پورشیرازی بود و انصافا اصلا درنیامد. تدبیر دیگر عوامل این مجموعه برای ایجاد تمایز با «سه پنج دو»، اضافه کردن داستان هایی فرعی و متفاوت، به قصه اصلی بود که برخی از آن ها غیرقابل باور بودند. مثلاً در برهه ای از سریال، مخاطب در کمال تعجب متوجه یک بیماری تازه کشف شده و نادر در شخصیت اصلی می شود که یک حلقه را قورت داده و هربار که با رقیب عشقی خود روبه رو می شود، آن حلقه به سمت قلبش حرکت می کند و ممکن است موجب مرگ او شود! در نهایت هم نه این داستان مضحک و نه هیچ داستان فرعی دیگری در «لژیونر» نتوانست ضعف عمیق قصه و پرداخت را رفع کند.

بازیگـری

مشکل: شخصیت پردازی

شخصیت های «لژیونر» را به سه دسته کلی می توان تقسیم کرد. دسته نخست را توفیق (محمدرضا شریفی نیا)، بهمن (حسن پورشیرازی) و فرهاد (زهیر یاری) به عنوان شخصیت های اصلی تشکیل می دادند که علی رغم توانایی بازیگران شان در عرصه کمدی، عملاً بازی های قبلی خود را تکرار کرده بودند. حامد آهنگی، اتابک نادری، آذین رئوف و پیام احمدی نیا هم تقریباً ایفاگر تیپ های «لژیونر» بودند که نکته خاصی هم نداشتند. هلیا امامی و اشپیتیم آرفی نیز نشان دادند نوبازیگرانی هستند که هنوز بر کار خود تسلط کافی ندارند. در این میان نکته قابل قبول و استثنای جمع بازیگران «لژیونر»، ساغر عزیزی بود که با تسلط خود، حضور بازیگر طنزی شبیه به مرجانه گلچین را نوید می داد.

  راه حل: استفاده بی مورد از ورزشی ها

سازندگان «لژیونر» برای پوشش ضعف هایشان در شخصیت پردازی و بازیگری، سعی کردند با استفاده از چهره های فوتبالی مخاطب را سرگرم کنند. حضور ناامیدکننده و بی مورد اشپیتیم آرفی و دعوت از فوتبالیست های بازنشسته ای مثل مهرداد میناوند و رضا عنایتی برای ضبط مصاحبه های ساختگی از همین اقدامات است. این که در حدود 6 دقیقه از قسمت چهارم «لژیونر»، یک برنامه ورزشی بی مورد و مصاحبه های ساختگی در نظر گرفته شود، دلیلی جز پوشش ضعف های سریال در بخش بازی، نمی تواند داشته باشد؛ چرا که یک فیلم نامه قوی نیازی به این قبیل اقدامات نامتعارف ندارد.

وجه کمیک

    مشکل: موقعیت های تکراری

«لژیونر» کمدی بود و طبیعی است باید خلق موقعیت های کمیک و جذاب را در اولویت قرار می داد. با این حال، پیمان عباسی به عنوان نویسنده باسابقه کمدی، در موقعیت سازی «لژیونر» موفق عمل نکرده و از الگو های تکراری بهره برده بود. سوءتفاهم میان دختر و پسری که به هم علاقه مندند، اما هرکدام دیگری را فقط از بد حادثه با فردی دیگر می بیند و همچنین شخصیتی در اصطلاح دهن لق که بر رازداری خود هم تأکید دارد ولی در برخورد با طرف مقابل اطلاعات را لو می دهد، موقعیت هایی هستند که بار ها در آثار کمدی استفاده شده و تکراری اند. در کنار این موارد، در نظر بگیرید کاراکتری را که پشت در فالگوش ایستاده اما ناگهان کسی در را با شدت باز می کند و به صورتش برخورد می کند یا شخصی که زبان انگلیسی نمی داند و در برخورد با یک فرد خارجی سعی می کند اصطلاحات فارسی را به صورت خنده داری ترجمه کند.

    راه حل: عبور از خطوط قرمز

عوامل «لژیونر» که در طراحی محتوای جذاب کمیک به توفیقی دست نیافتند، سعی کردند این ضعف را با عبور از خطوط قرمز جبران کنند. به عنوان مثال، «لژیونر» دخترانی را نمایش داد که دربه در به دنبال شوهر می گردند، درحالی که در جامعه امروز، دختران و پسران تقریباً مشکلات مشابهی در زمینه انتخاب همسر دارند. با این وجود حتی اگر مشکلات دختران بیشتر هم باشد، باز هم خنداندن مردم با این روش کاری غیرحرفه ای و نامیمون محسوب می شود.

دوم این که علی رغم تلاش های متولیان فرهنگ برای مبارزه با رواج ادبیات شبکه های اجتماعی در میان مخاطبان، «لژیونر» با مانور بیش از حد روی فضای مجازی و ادبیات حاکم بر آن، سعی کرد توجه مخاطبش را جلب کند. نمونه تأسف بار این روش، زمانی بود که یکی از کاراکتر های سریال که مشغول خواندن کامنت های شبکه اجتماعی بود، واژه «پاف» را به عنوان معادل پسرانه واژه ای مبتذل به کار برد.

گذشته از این موارد، اسلوموشن های بی مورد، داد و فریاد های زیاد و برخی ادا و اطوار های شخصیت ها مانند چپ کردن چشم ها و... همگی از مواردی هستند که نتوانستند ضعف های کمیک «لژیونر» را پوشش دهند.

دریافت
حجم: 648 کیلوبایت

به نقل از خراسان