سینمای ایران و کمدی‌های سخیفی که حسابی می‌فروشند؛

کمدی‌های امروز، به عکس اسلافشان در دهه هشتاد، عمدتاً از بازیگران باکیفیت و سطح اول سینما استفاده می‌کنند و عموماً به دست فیلمسازانی جدی‌تر ساخته می‌شوند.

جایگاه ژانر کمدی را در تاریخ هنر نمی‌توان نادیده گرفت. تاریخ هنر خنداندن در جهان به چند هزار سال قبل باز می‌گردد. از همان ابتدای راه، این ارسطو بود که ژانر طنز را هم‌رده تراژدی و درام دسته‌بندی کرد. طنز اما همواره جزو گونه‌های پر حرف و حدیث نمایشی محسوب می‌شده و بیش از سایر انواع نمایش، مستعد نزدیک شدن به ابتذال بوده است... تاریخ سینما نیز، چه در جهان و چه در ایران، هیچ‌گاه خالی از آثار کمدی نبوده؛ اما در دوره‌های مختلف حرکت کیفی کمدی‌ها به شکل سینوسی ادامه داشته است. به عنوان مثال هالیوود امروز دوران سیاه کمدی‌های جنسی به سبک «اَمریکن پای» را از سر گذرانده و سعی دارد با اصلاح سیاست‌های کلی‌اش به همان کمدی‌های رمانتیک مشهور دهه نود بازگردد. این در حالی است که در ایران اوضاع چندان امیدوارکننده به نظر نمی‌رسد و سلطه کمدی‌های کم‌مایه رو به افزایش است.

به لحاظ تاریخی، پس از عصر سیاه سینما در ایران دهه هشتاد که پرده‌های نقره‌ای را به اشغال کمدی‌های پرتعداد و مشابه، با تیم بازیگران عمدتاً ثابت درآورد، اوج گرفتن کارگردان صاحب‌سبک و پیشرویی به نام اصغر فرهادی ورق را برگرداند. ژانر مورد علاقه فرهادی با محوریت نگاه واقع‌گرایانه به موضوعات اجتماعی، فارغ از موفقیت‌های پرشماری که این فیلمساز در عرصه بین‌المللی به دست آورد، در داخل کشور هم آنتی‌تز کمدی بدنه دهه هشتادی و منشاء تاثیر کم‌نظیری در میان فیلمسازان جوان شد. با ازدیاد تقلید از فرهادی امّا، پس از چند سال دوباره موج کمدی‌های بفروش سینمای ایران را اشغال کردند و حالا به نظر می‌رسد سالن‌های سینما تا مدتی تحت سلطه کمدی‌هایی با ویژگی‌های جدید باقی بمانند.

کمدی‌های امروز، به عکس اسلافشان در دهه هشتاد، عمدتاً از بازیگران باکیفیت و سطح اول سینما استفاده می‌کنند و عموماً به دست فیلمسازانی جدی‌تر ساخته می‌شوند. با این حال، اگرچه در جهات فنی پیشرفت‌هایی در کمدی‌های دهه نود به چشم می‌خورد، اما به لحاظ محتوایی یک عقبگرد بزرگ هم در سال‌های اخیر به وقوع پیوسته که مبتنی بودن طنزها بر شوخی‌های کلامی جنسی است. کمدی‌ها نازل مملو از شوخی‌های اروتیک یا جنسی طی سال‌های اخیر رواج قارچ‌گونه‌ای در سینمای ایران داشته‌اند و این موضوع به معضلی فرهنگی مبدل شده که ریشه‌هایش را باید در جامعه و سیاست‌های فرهنگی کشور جستجو کرد.

به طور کلی مشکل اساسی آثار مورد بحث، نه در استفاده از شوخی‌های جنسی، که مبتنی بودن بر آن‌هاست؛ به نحوی که اگر شوخی‌های جنسی از آثار کمدی امروز سینمای ایران حذف شوند، عمدتاً چیزی از آن‌ها باقی نخواهد ماند. عموم این طنزهای بدنه از ضعف مفرط در فرم رنج می‌برند، قواعد ژانری خاصی را نمی‌شناسند، و معمولاً طنزهای آیتمیک و نامنسجمی هستند که موقعیت را برای مزه‌پرانی کلامی و عمدتاً به دور از ادب کاراکترهایشان فراهم می‌کنند.

ریشه‌یابی این معضل ما را به دو عامل مهم در ایجاد چنین وضعیتی می‌رساند که عبارتند از اقتصاد و فرهنگ. در عرصه اقتصادی موضوع ساده است؛ مخاطب سرگرمی می‌خواهد و حاضر است برای آثار مفرح پول پرداخت کند. همین موضوع تهیه‌کنندگان را از بازگشت سرمایه مطمئن می‌کند و مدیران را نیز بخاطر رونق اقتصادی سینما سر ذوق می‌آورد. اساساً مخاطب ایرانی سرگرمی را مترادف با خنده (و حتی قهقهه زدن) می‌داند و اعتنایی به سرگرم شدن با یک فیلم جدی یا یک کمدی فاخر که صرفاً لبخندی بر لبانش بنشاند، ندارد.

اقبال وسیع مخاطب به کمدی‌های چرک را احتمالاً باید در شکل زندگی مردم و فرهنگ موجود جستجو کرد؛ جایی که فضای تلویزیون ایران به شدت محدود و ممیزی شده است و به نظر می‌رسد خطوط قرمز پرشمار سایر مدیوم‌ها باعث شده مخاطب شدیداً از شکسته شدن این خطوط قرمز عمدتا ناموجه، احساس خشنودی کند. احتمالاً این نوع نگاه هم باعث شده پای ثابت تمام طنزهای سخیف موجود، حداقل یک سکانس رقص و پایکوبی باشد؛ چرا که مخاطب ایرانی این قبیل حرکات موزون را در هیچ مدیوم دیگری نمی‌تواند تماشا کند. از طرفی اوضاع و احوال اجتماعی کشور و شرایط دشوار زندگی شهری طبقه متوسط و فرودست نیز نوعی واقعیت‌گریزی در مردم را پدید آورده که باعث می‌شود استقبال از کمدی‌های سخیف در عرف عام تلاش برای فرار دو ساعته از مشکلات روزمره و انبساط خاطر تلقی شود.

در چنین شرایطی شوخی‌های جنسی و شکستن خطوط قرمز فرهنگی تنها راه میان‌بر برای رسیدن به موفقیت در گیشه محسوب می‌شود و مشکل عمده در این است که فیلمسازان (احتمالاً به دلایل اقتصادی) به راه طی شده و فرمول امتحان پس داده کمدی جنسی اعتماد می‌کنند و جسارت ریسک کردن روی سایر انواع طنز را ندارند. نگاهی به عموم آثار میان‌مایه و فرومایه طنز در سال‌هاای اخیر نشان می‌دهد که فقدان قصه و کپی‌کاری طرح کلی فیلمنامه‌ها در اکثر قریب به اتفاق آن‌ها به شدت دیده می‌شود. کلیشه‌های ثابتی مثل شوخی با نوستالژی‌های دهه شصت، لوکیشن‌های خارج از کشور با بازیگران زن بی‌حجاب، ایجاد تقابل‌های اغراق شده بین فقیر و غنی یا مذهبی و غیرمذهبی، همراه با انبوهی از شوخی‌های جنسی و یکی دو سکانس رقص و آواز بازیگران مطرح و محبوب، موفقیت در گیشه را تضمین می‌کند. این در حالی است که توجه به قصه‌های متفاوت و پرداختن به ژانرهای فرعی کمدی می‌تواند سینمای ایران را از وضعیت کنونی نجات دهد.

منبع: بلاگ سینما مارکت