مستند «فارنهایت 11/9» خط روایی خود را از انتخابات ریاست جمهوری آغاز می‌کند و با تبیین شکل ناباورانه و تعجب‌آور به قدرت رسیدن ترامپ، نقبی هم به کارنامه مدیریتی رییس جمهور ایالات متحده و ابعاد شخصیتی او می‌زند.

مایکل‌مور مستندساز شناخته شده آمریکایی که سال ۲۰۰۴ مستند «فارنهایت ۹/۱۱» را در رابطه با حادثه یازده سپتامبر و بهانه‌جویی دولت بوش برای تهاجم نظامی به افغانستان و عراق ساخته بود، پس از گذشت چهارده سال مستندی با عنوان «فارنهایت ۱۱/۹» را با موضوع نقد سبک مدیریتی حاکم بر طیف فکری دونالد ترامپ و نزدیکان او منتشر کرده است. این مستند همان‌قدر که سیاسی است، اجتماعی هم هست و سعی دارد با ریشه‌یابی چند حادثه مهم اجتماعی طی دوران ریاست جمهوری ترامپ، با لحن تند و تیز  و در عین حال طنزگونه و آکنده از تمسخرش، که شاخصه مستندهای مور است، وضعیت کنونی جامعه آمریکا تحت رهبری ترامپ را به نقد بکشد...

«فارنهایت ۱۱/۹» خط روایی خود را از انتخابات ریاست جمهوری آغاز می‌کند و با تبیین شکل ناباورانه و تعجب‌آور به قدرت رسیدن ترامپ، نقبی هم به کارنامه مدیریتی رییس جمهور ایالات متحده و ابعاد شخصیتی او می‌زند. پس از مرور اجمالی نگاه مطمئن مردم و سلبریتی‌هایی که از پیروزی کلینتون مطمئن بودند، انتخاب عالی تصاویر تیتراژ که به مراحل ساخت تندیس ترامپ اختصاص دارد، نه تنها جذابیت بصری خاصی به اثر می‌بخشد، بلکه به نوعی چکیده دیدگاه فیلسماز در باب «پدیده ترامپ» را هم به مخاطب می‌نمایاند. همین ایده‌های بکر و جذاب مایکل مور در بیان مستندگونه دیدگاه‌هایش، نقطه قوت اصلی «فارنهایت ۱۱/۹» است که در جای‌جای اثر خودنمایی می‌کند. مور که تسلط آکادمیک و عمیقش بر اصول رسانه‌ای و دسترسی‌های ژورنالیستی، او را به مستندسازی متمایز و سطح بالا در کلاس جهانی تبدیل کرده، بدون این که مستندش حال و هوای خودنمایی پیدا کند، هرجا لازم باشد وارد معرکه می‌شود و ایده‌های بکرش را به اجرا می‌گذارد. نمونه این اتفاق ورود مرموز کارگردان به محل سازماندهی تحرکات دانش‌آموزان و گفتگوی صمیمانه با آن‌هاست. ایده انتقال آب با تانکر باری تا محل زندگی فرماندار و آبیاری باغچه با آب حاوی سرب هم دیگر ترفند رسانه‌ای هوشمندانه‌ای است که استفاده صحیح مستندساز از دانش ژورنالیستی‌اش را نشان می‌دهد.

در زمینه ریتم اما «فارنهایت ۱۱/۹» پختگی لازم را ندارد و چنان که باید و شاید جاافتاده نیست. این مستند به شدت پردیالوگ است و برای تایید مدعیاتش بیش از حد لزوم بر نمایش شواهد و مستندات پافشاری می‌کند. همین موضوع باعث شده که در موارد متعدد استدلال‌ها از حد اعتدال خارج و مخاطب دلزده شود. سبک کاری مور در این مورد کمی سنتی به نظر می‌رسد و درحالی که می‌تواند با چند اشاره کوتاه مخاطبش را از اوضاع موجود مطلع کند، آنقدر اظهارنظرها و بریده‌های سخنان مشابه را تکرار می‌کند که فیلم از ریتم افتاده و بیننده ممکن است کلافه شود. کارگردان احتمالاً پیشفرض این بوده که تکرار جملات مشابه توسط افراد مختلف به تایید مدعا یاری می‌رساند، اما حاصل کارش مستندی است که می‌توانست، بجای ۱۲۶ دقیقه، کمی فشرده‌تر و در عین حال تاثیرگذارتر باشد.

محدودیت دیگر «فارنهایت ۱۱/۹» به طیف مخاطبانش بازمی‌گردد؛ جایی که مور ادعای ساخت یک مستند افشاگرانه در سطح جهانی را دارد، اما عملاً عده محدودی از مخاطبان می‌توانند از تمام زوایا و زیروبم‌های سیاسی و اجتماعی اثر او سردربیاورند. اساساً انتظار مایکل مور از مخاطبش بیشتر از حد معمول است و گاهی چنان تسلط مخاطب بر موضوعات را ثابت شده فرض می‌کند که بیننده یا باید به سراغ گوگل برود و یا از روایت عقب می‌ماند. البته ممکن است مفاهیم محوری «فارنهایت ۱۱/۹» برای مردم آمریکا ملموس‌تر باشد، اما لااقل می‌توان گفت بیننده جهانی که به هر حال مسائل ایالات متحده دغدغه اصلی‌اش محسوب نمی‌شود، عموماً نسبت به موضوعاتی مانند انتخابات درون حزبی، بحران ایمیل، رای الکترال، بازداشت شهروندی و… ناآگاه و منفعل است؛ و از همین روی نمی‌تواند به نحوی مطلوب با مستند ارتباط برقرار کند.

منبع: بلاگ سینما مارکت