نقد فیلم خون شد به کارگردانی مسعود کیمیایی؛

از همان روزهایی که خبر بازی سعید آقاخانی به عنوان بازیگر نقش اول در فیلم جدید مسعود کیمیایی اعلام شد، کاملا قابل انتظار بود که با اثر بی‌کیفتی مواجه شویم که مطابق معمول سال‌های اخیر، کارکردی جز به حراج گذاشتن اعتبار و حیثیت هیئت انتخاب جشنواره فیلم فجر ندارد. فیلم‌سازی که طی سال‌های اخیر با محمدرضا فروتن در «متروپل» و پرویز پرستویی در «قاتل اهلی» راه به جایی نبرده بود، بالطبع با چسباندن شمایل قیصرگونه به سعید آقاخانی هم نمی‌تواند حفظ آبرو کند.

در پیرنگ اصلی، «خون شد» روی الگوی کنهه مردی که بازگشته (احتمالا سر یه دعوای ناموسی در زندان بوده) و به دنبال جمع کردن خانواده متلاشی شده خود است، موج سواری می‌کند. در عناصر فنی نیز، به‌جز فیلمبرداری هدر رفته علیرضا زرین‌دست و البته تدوین هایده صفی‌یاری که زیر آوار نقایص پرتعداد فیلم مدفون شده، نکته خاصی وجود ندارد. البته... «خون شد» کمی بهتر از ساخته آخر کیمیایی، یعنی «قاتل اهلی» است، اما آن‌قدر اشتباهات فاحش دارد که بتوانیم آن را به عنوان یکی از بدترین آثار جشنواره امسال معرفی کنیم.

اثری که نه در روایت انسجام قابل تحملی دارد و نه به لحاظ اجرایی و ساختار، شان مخاطب را حفظ می‌کند، تمام تمرکزش را بر روی دیالوگ‌نویسی گذاشته و بیان عمدتا بدون احساس و تصنعی حرف‌های گنده‌تر از دهان کاراکترهای تخت و مقوایی‌اش، حال بیننده را خراب می‌کند. تعدد الفاظ رکیک و انواع اهانت‌هایی که طرح برخی از آن‌ها حتی در محیط‌های شخصی هم قباحت دارد، از عناصر بیرون زده متنی به شمار می‌رود که از پرداخت بی‌پرده و لخت به فحشا هم ابایی ندارد.

عجیب این‌که نویسنده با اعتماد به‌نفس حیرت‌انگیزش، شخصا به خلق ضرب‌المثل مبادرت فرموده و در عین حال هیچ توجهی به تناسب جملات با گوینده آن‌ها و موقعیتشان هم ندارد. طرح مضحک نطق‌های فمینیستی در فیلمی تا این حد کهنه، از دیگر عجایب «خون شد» است.

تلاش فیلمساز برای خلق فضا و طراحی موقعیت، در شوی مبتذلی که سیامک انصاری به راه می‌اندازد و نمایش جا انداختن دست با چرخ گاری در روزگار کنونی، از لکه‌های سیاه جشنواره امسال محسوب می‌شود. فیلمنامه «خون شد» آن‌قدر عجیب است که با یک رفت و برگشت تک سکانسه، رهیافتی از مسئله ترک اعتیاد به دست می‌دهد که حتی ایرج ملکی، سازنده فیلم کوتاه «رهایی»، را هم انگشت به دهان می‌گذارد. در جایی دیگر نیز فیلم با آن تیمارستان عجیبش که دیوانه‌ها در آن مشغول حکمت‌پراکنی و بیان جملات قصار فلسفی هستند، ما را به سفری فانتزی در یک جهان نامعلوم می‌برد.

بالطبع از بازیگران چنین اثری نمی‌توان انتظار خاصی داشت؛ هرچند سعید آقاخانی و سیامک صفری برای حلال بودن دستمزدشان، تلاش قابل احترامی، از خود نشان می‌دهند. لیلا زارع هم، زیر آن ماسک سنگین زامبی‌گونه که به عنوان گریم به مخاطب قالب کرده‌اند، حتی اگر تلاشی هم بکند به چشم نمی‌آید. بدبختانه این بازی‌های سهل‌انگارانه وقتی با کلوزآپ‌های پرتعداد و بدون منطق همراه می‌شوند، بیشتر از یک هدایت معمولی توی ذوق می‌زنند و بالطبع اثری که وقتی دوربینش روی سه‌پایه قرار دارد، برای القای اختشاش و دعوا درب خانه را باز و بسته می‌کند، از پیشانی بازیگرانش هم پاک شدنی نیست.

مهم‌ترین محور فیلم اما، تلاش مذبوحانه فیلمساز برای بازسازی قهرمان یکی از شاخص‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران، یعنی «قیصر»، است. در این مورد اما، استنثائا باید خوشحال باشیم که «خون شد» فیلمی نیست که کسی بتواند آن را جدی بگیرد؛ چرا که اگر کیفیت هنری اثر کمی بالاتر بود، ممکن بود ترویج رسمی چاقوکشی در نمایش مردی که یک نفر را زنده زنده در تنور می‌سوزاند، به یک معلول روی صندلی چرخدار حمله می‌کند و کاری جز سلاخی کردن آدم‌ها ندارد، می‌توانست از نقطه نظر فرهنگی به بازتولید تندروی و وحشی‌گری‌های خودسرانه منجر شود.

اثری که اجراهای به‌اصطلاح فرمی‌اش به قطع شدن صدای تنبک (که مثلا موسیقی متن است) در سکانس چاقو خوردن قهرمان و گلاویز شدن ده‌ها نفر در نمای محو زمینه و با خیال خام ایجاد فضا محدود می‌شود، طبیعی است که هیچ تصوری از مفاهیم لوسی مانند قانون، پلیس و… هم نداشته باشد و در تمام مدت به مخاطب القا کند که دزدیدن سند یک ملک به معنای مالکیت آن است.

«خون شد» دمده‌تر از چیزی است که بتواند حتی به اکران عمومی درآید و بر همین اساس، چند میلیاردی که برای تولیدش هدر شده، پیش لطمه‌ای که به آبروی جشنواره و سینمای ایران وارد می‌شود، هیچ است. قطعا اختیار اعتبار هنری یکی از بهترین کارگردان‌های تاریخ سینمای ایران منحصرا با خود ایشان است، اما همه مردم این سرزمین در منزلت سینمای کشورشان سهم دارند و اعضای محترم هیئت انتخاب اگر این سهم همگانی را اینچنین نادیده بگیرند و هنر را فدای مصلحت کنند، وجدانشان آرام نخواهد گرفت.

به نقل از فیلمگردی