نقد مستند دیگو مارادونا؛
مستند دیگو مارادونا اثری فرا متنی از زندگی اسطوره آرژانتینی فوتبال جهان به کارگردانی آصف کاپادیاست که با گزارش و دوبله عادل فردوسی پور منتشر شده است.
اخیرا دوبله و پخش مستند «دیگو مارادونا» توسط یک تیم حرفهای دوبله، باعث شده این اثر در فضای عمومی بسیار مورد توجه واقع شود؛ بالاخص که نام عادل فردوسیپور، مجری و گزارشگر محبوب ایرانی، در صدر دوبلورهای این مستند به چشم میخورد. علاوه بر این، شخصیت خود دیگو مارادونا هم، به عنوان یکی از بهترین و همزمان پرحاشیهترین فوتبالیستهای تاریخ، برای مردم و علاقمندان به فوتبال بسیار جذاب است.
مستند «دیگو مارادونا»، در نخستین دقایقش،... با گریزی کوتاه که به خانواده مارادونا میزند، مسیر او را از بوکاجونیورز به بارسا و ناپولی، به شکل یک تیزر یا دموی جمع و جور، مرور میکند و پانزده دقیقه بعدی را به مقدمهای نسبتا طولانی و البته مناسب برای یک مستند ۱۲۰ دقیقهای، اختصاص میدهد.
«دیگو مارادونا» با رجوع به خانواده مارادونا در بوینس آیرس که محل تولد اوست، تصاویر دیده نشدهای از این اسطوره جهان فوتبال رو میکند و با برشهایی از یک کنفرانس خبری، مخاطب را سورپرایز کرده و توضیح میدهد که قرار است درباره چه چهره متفاوت و خاصی صحبت کند.
«دیگو مارادونا»، علیرغم اینکه قرار است شخصیت اسطوره فوتبال آرژانتین را با توجه به حاشیههای او در بیرون از مستطیل سبز مورد تحلیل و بررسی قرار دهد، هوشمندانه از اصل مطلب هم غافل نمیشود و به قدر کافی برای مخاطب تماشای فوتبال را هم در نظر گرفته که بیننده جوانتر نیز، با اینکه در زمان فوتبال دیگو به دنیا نیامده بوده، به نحوی مبسوط در جریان کم و کیف جادوی او در زمین مسابقه قرار میگیرد. این مستند حتی در به تصویر کشیدن تمرینات و کنفرانسهای خبری هم دست و دل باز است و به مخاطبش اجازه میدهد از طریق تصاویر با شخصیت اصلی مستند ارتباط برقرار کند.
از نقطه نظر شنیداری، دوبله باکیفیت «دیگو مارادونا» برگ برنده آن برای مخاطب فارسی زبان به شمار میرود. زیرا جدای از عادل فردوسیپور که صرفا به گزارشگری در صحنههای فوتبالی میپردازد و به نظر میرسد حضورش بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته، مابقی دوبلورها از سنخ گویندگان روتین مستندها نیستند و انتخاب ایشان با توجه به موضوع ورزشی مستند، از بین کسانی صورت گرفته که صدایی انرژیک، پرهیجان و بانشاط دارند.
یکی از برجستهترین نکات «دیگو مارادونا»، به عنوان یک مستند بیوگرافیک یا پرتره، ایده محوری آن است که تکتک عناصر اثر را بر اساس آن کنار هم چیده و به انسجام روایی اثر کمک چشمگیری کرده است. به طور خلاصه، سوژه اصلی و وجه متمایز این مستند وامدار جدا کردن «دیگو» از «مارادونا» است. مستندساز «دیگو» را یک جوان با استعداد، مردمی، حساس و صاف و ساده قلمداد میکند که به واسطه حضور و عملکرد درخشانش در زمین فوتبال، به شهرت رسیده و تبدیل به «مارادونا» میشود؛ مردی که تحت نگاههای مجذوب مردم، توجه بیش از حد رسانهها و محبوبیت غیر قابل توصیفش، به دام آسیبهایی چون فساد و اعتیاد میافتد.
استفاده کارگردان مستند «دیگو مارادونا» از آرشیوهای دیده نشده، به معنای واقعی کلمه، خیرهکننده و جذاب است. این مستند با نمایش تصاویر بکر و جذاب، به ویژه از دوران جوانی چهره افسانهای و به شدت محبوبی مانند دیگو مارادونا، موفق میشود مخاطب را، تا پایان مستند، همراه نگه داشته و فضای پرکششی در طول مستند ایجاد کند. با این حال، «دیگو مارادونا» در نمایش تصاویر شادیهای فوتبالی و جشنهای خیابانی به وضوح زیادهروی میکند و به تصویر کشیدن چند باره ابراز احساسات مردم به دیگو از کنترلش خارج میشود.
در شکل روایت، نقاط مثبت و منفی مستند «دیگو مارادونا» را باید در کنار هم ببینیم. این مستند، با استفاده از مصاحبههایی بدون نمایش مصاحبهشوندگان، روی تصاویر مرتبط، شکل بدیعی از روایت را ایجاد میکند و معمولا پای تصاویر مینویسد «صدای ….». این نحوه روایت اما، باعث شده برخی برشهای مستند، از جمله مسئله ازدواج مارادونا و روابط او، آنقدر که مخاطب انتظار دارد، شکافته نشود و بعضی از زوایای آنها پنهان و نامکشوف باقی بماند.
بعلاوه، مستند در قبال پرداختن به مسئله اعتیاد مارادونا و ارتباطش با یکی از گروههای تبهکار ایتالیایی، بدترین عملکرد ممکن را دارد و در حالی که تازه از حوالی دقیقه ۸۰، به مسئله اعتیاد دیگو ورود میکند، آنقدر سوال بیجواب و ابهام باقی میگذارد که، با توجه به محبوبیت فرازمینی مارادونا، مخاطب گاهی حس میکند این مستند صرفا به دنبال مخدوش کردن چهره اوست. مشکل «دیگو مارادونا» در این دو موضوع، به طور ساده، عدم پرداخت شفاف مسائل و طفره رفتن از ارائه اسناد و شواهد معتبر و قانع کننده است.
با این همه، «دیگو مارادونا» از این جهت مستند محترمی به شمار میرود که بخاطر محبوبیت قهرمانش، واقعیت را قربانی نمیکند و حتی گاهی لحن عبرتآموز و قابل تاملی نیز به خود میگیرد.
در پایانبندی اما، مستند «دیگو مارادونا» دوباره از جای برمیخیزد و تلاش ستایش برانگیزش را طوری به پایان میرساند که بتوانیم از کنار معدود ضعفهایش هم به دیده اغماض عبور کرده و به پایان تراژیک و خوشفرم اثر، که نه لحن شعار و نصیحت به خودش میگیرد و نه در هوا رها میشود، افتخار کنیم.