پروندهای برای سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی به بهانه سالروز شهادتش
سید مرتضی آوینی که کامران هم صدایش میکردند، در شهریور ۱۳۲۶ در شهر ری به دنیا آمد و مثل هر ایرانی دیگری، به فراخور روزگار و شرایط، به تحصیل پرداخت. او در هجده سالگی با اخذ مدرک دیپلم راهی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و تحصیل خود را در رشته معماری آغاز کرد. مرتضی جوانی پر فراز و نشیبی را از سر گذراند و در دورههای مختلف زندگیاش در سالهای پیش از انقلاب مشربهای فکری و شیوههای زندگی گوناگونی را تجربه کرد. او در این دوران به ادبیات و فلسفه بسیار علاقهمند بود، شعر میسرود، داستان کوتاه مینوشت و گاهی هم مطالبی را به رشته تحریر درمیآورد که خودش آنها را دلنوشته مینامید؛ چیزهایی که تقریبا هیچ ارتباطی به معماری نداشتند و از همان زمان معلوم بود که مرتضای جوان باید حیات اصیل خود را در جایی غیر از معماری جستجو کند...
همزمان با انقلاب اسلامی آوینی هم، درست مانند اوضاع کشوری که دلبسته آن بود، دگرگون شد و این تحول هم در شیوه زندگی او مشهود بود و هم در رویکرد فکریاش. آوینی در حوزه زندگی شخصی متاثر از دین اسلام بود، به تعبیر خودش از ریش پرفسوری و سبیل نیچهای گذر کرد و حتی سیگارش را هم به این دلیل ترک کرد که خود را همواره در محضر امام زمان (عج) حاضر مییافت و چنین کاری را در حضور امام عصرش جایز نمیشمرد. در عرصه فکری نیز همچنان دلبسته نگرشهای فلسفی، اجتماعی و هنری بود، با این تفاوت که به مرور یک قید مهم به کل رویکرد آوینی در آثار مختلفش اضافه شد: انقلابی بودن.
مرتضی در جوانی، نه به یکباره، که پس از سالها ممارست و مطالعه که با روحیه حقیقت جوییاش عجین شده بود، به مرحلهای رسید که به گذشته خود پشت پا زد و، مانند پروانهای که از پیله بیرون میآید، در قامت انسانی کاملا متفاوت تولدی دوباره را تجربه کرد. او بعد از انقلاب و در حالی که به شدت شیفته شخصیت امام خمینی (ره) بود، معماری را رها کرد و به فیلمسازی پرداخت. به تصریح خودش یک روز هر آنچه قبلا نوشته بود را در گونی ریخت و آتش زد تا خودش را بشکند و پای به عرصه جدیدی بگذارد. این عرصه جدید برای آوینی عرفان اسلامی توام با آرمانهای انقلاب بود.
آوینی فقط یک هنرمند یا مستندساز نبود؛ بلکه علاوه بر اشتغال به روزنامهنگاری در حوزه فرهنگ و نوشتن مقالات متعدد، به نظام فکری خاص خودش هم دست یافته بود و میتوان او را یکی از اولین نظریه پردازان فرهنگی پس از انقلاب اسلامی دانست. اهمیت آوینی در هنر صرفا به آنچه تولید کرده محدود نمیشود، بلکه اصل مطلب در این است که او بنیاد فکری جدیدی برای بومی کردن هنر در ایران را گذاشته است. مرتضی تقریبا هیچ اعتقادی به «هنر برای هنر» یا «هنر برای لذت» نداشت و آن را ابزاری میدانست که اگر در خدمت آرمانها نباشد، ارزش خود را از دست میدهد. از همین روی اصطلاح «هنر انقلابی» را میتوان محصول تفکرات سید شهیدان اهل قلم دانست و در نظر او هیچ چیزی بدون آرمانهای اسلامی ارزشمند نخواهد بود. او حتی در مورد تخصصگرایی هم تصریح میکند که «تخصص حقیقی در سایه تعهد اسلامی به دست میآید و لا غیر». علاوه بر این، در سرتاسر متون مقالات و حتی آثار تصویری آوینی نوعی عرفان اسلامی مشهود است که آسمان و زمین را با هم پیوند میدهد و دوری از منیت و فنا شدن در خداوند را اصل و غایت تمامی فعالیتهای انسانی قلمداد میکند؛ همان طور که بر اساس نقل قول مشهوری از او «شهادت، هنر مردان خداست».
آوینی مستندسازی را از اوایل انقلاب شروع کرد و نخستین اثرش را با عنوان «شش روز در ترکمن صحرا» درباره غائله گنبد ساخت و در مستند دیگری به نام «سیل خوزستان» به موضوعات مرتبط با این استان ورود کرد. آوینی که تقریبا هیچ علاقهای به کار در پایتخت نداشت، در سال ۱۳۵۹ مستند ماندگار و شش قسمتی«خانگزیدهها» را با موضوع ظلم خوانین در مناطق روستایی به رعیت در دوران پهلوی ساخت و به تعبیری وضعیت ایران در دوران قبل از انقلاب را نقد کرد. با شروع جنگ تحمیلی تمام وجودش معطوف این حادثه شد و بیدرنگ با گروهش، موسوم به گروه جهاد، راهی مناطق جنگی شد.
اولین مستند جنگی که آوینی درباره خرمشهر ساخت مجموعه «فتح خون» بود که بعدها در قالب یک مجموعه یازده قسمتی با عنوان «حقیقت» به واکاوی علتهای سقوط خرمشهر میپرداخت. با شروع عملیات والفجر، شهید آوینی هم وارد برهه جدیدی از زندگی هنری خود شد و با کلید زدن مجموعه مستند «روایت فتح» یکی از درخشانترین آثار تاریخ دفاع مقدس را بنیانگذاری کرد. روایت فتح مجموعهای مستند در حدود هفتاد قسمت بود که با ویژگیهای منحصر بفردش توانست تبدیل به یکی از مهمترین نمادهای تصویری دفاع مقدس در حافطه تاریخی مردم ایران شود. در این مجموعه دیدگاه عرفانی شهید آوینی موج میزد و او با نگارش متنهای حیرتانگیز شاعرانه، عارفانه و در عین حال پرمحتوا روی تصاویر نابی که شخصا از جنگ ضبط کرده بود، بیننده را با فضای جبههها همراه میکرد. دوربین سیال و روان «روایت فتح» بیش از هر چیز از ویژگی جسارت بهرهمند بود و توانست با لحن روایی جذابی که قسمت به قسمت از نظر هنری پختهتر میشد، سبک مستندسازی جدیدی را در ایران پایهریزی کند؛ سبکی که اتفاقا فاقد هر گونه ویژگی تقلیدی است و مبنای هنر بومی دفاع مقدس برای چند دهه آینده به شمار میرود.
پس از تثبیت «روایت فتح» به عنوان یک جریان هنری ایرانی، در سال ۱۳۷۰ «موسسه فرهنگی روایت فتح» به دستور رهبر انقلاب تشکیل شد و شهید آوینی با پایان جنگ تحمیلی درصدد ادامه مسیر مستندسازی خود برآمد. از همین روی دوباره با گروه جهاد راهی مناطق جنگی شد تا با تیمهای تخریب همراه شود و زوایای پنهان جنگ را در مستندی به نام «شهری در آسمان» مورد واکاوی قرار دهد. این مستند قرار بود با نگاهی روایی شبیه به مستند «روایت فتح» به محاصره، سقوط و بازپسگیری خرمشهر بپردازد و در ۱۰ قسمت تولید شود. در این هنگام اما شهید اهل قلم زمین را تاب نیاورد و در فروردین ۱۳۷۲، در حالی که چند قسمت از «شهری در آسمان» به سرانجام رسیده بود، در منطقه عملیاتی فکه با انفجار یک مین خنثی نشده دعوت حق را لبیک گفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. نزدیک به سه دهه از شهادت سید مرتضی آوینی میگذرد، اما راه او همچنان ادامه دارد وتاثیراتش بر سینمای دفاع مقدس هرگز از حافظه تاریخ هنر این سرزمین پاک نخواهد شد.