با اینکه معمولاً هر سال چند فیلم مهم یا پرفروش، بدون شرکت در جشنواره فجر، راه اکران در پیش میگیرند، اما در مجموع میتوان از جشنواره فیلم فجر هر سال به عنوان آیینه سینمای ایران در سال بعد یاد کرد. حالا که حرف و حدیثهای جشنواره و حواشی سیمرغها به پایان رسیده، این فرصت وجود دارد که فارغ از اظهارنظرهای متاثر از فضای جشنوارهای، با نگاهی به کلیت فیلمهای مهم از نظر ساختار و محتوا تصویری کلی از وضعیت اکران سال پیشرو را به دست دهیم. در این مطلب به مهمترین ویژگیهای سینمای ایران در سال آینده میپردازیم که نوید روزهای خوشی را میدهند...
جوانگرایی واقعی
فیلمسازان جوان از طیفهای فکری و سلایق مختلف قدرتمندانه پا به عرصه سینما گذاشتهاند و این امر میتواند حاکی از یک تغییر نسل واقعی در فیلمسازان ایرانی باشد. از مجموع فیلمهایی که در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر حاضر بودند، نوزده کارگردان یا کار اولی محسوب میشدند و یا دومین تجربه فیلمسازی خود را پشت سر میگذاشتند. جالب این که حضور این جوانان خوشذوق صرفاً امری فرمایشی و دستاویزی برای گرفتن ژست جوانگرایی نبود، بلکه بخش عمدهای از جوایز هم به فیلمهای کارگردانان جوان رسید. همایون غنیزاده با نخستین تجربه کارگردانیاش در سینما، یعنی «مسخره باز»، موفق ظاهر شد و نیما جاویدی و سعید روستایی هم، در دومین تجربه فیلمسازیشان، صدرنشینان جدول آرای مردمی بودند. مهدی جعفری با «بیستوسه نفر» درخشید و محسن تنابنده هم در دومین تجربه کارگردانیاش در سینما نشان داد شایسته سطحی بسیار فراتر از نگارش فیلمنامههای طنز دمدستی است.
بزرگترهای تثبیت شده
در کنار درخشش جوانان، تعدادی کارگردان کارکشته و باتجربه هم در جشنواره امسال حضور داشتند که به نظر میرسد دغدغههای شخصیشان را برای دست یافتن به سبک سینمایی مورد نظر پیگیری میکنند و عموما در فکر تالیف آثار شخصی هستند. فریدون جیرانی با «آشفتگی» نشان داد همچنان به ترکیب دو موضوع عشق و جنایت علاقهمند است و دغدغههای خود را در ژانری نوآر و با رویکردی تجربی ادامه میدهد. رسول صدرعاملی با «سال دوم دانشکده من» به دنبال تکرار تجربههای موفقش در «من ترانه پانزده سال دارم» و «دختری با کفشهای کتانی» و پرداختن به مسائل اجتماعی دختران جوان بود. بهرام توکلی هم، در ادامه دوره جدید ماجراجوییهایش در کارگردانی، درام تاریخی و خوشساخت «غلامرضا تختی» را اکران کرد. رضا میرکریمی با فیلم جذاب و آرامش، «قصر شیرین»، برگ زرین دیگری در کارنامه خود به ثبت رساند و پرویز شهبازی هم با «طلا» به دریافتی جدید از اجرای یک سوژه اجتماعی بیادعا و کنترل شده رسید.
تنوع ژانری و خداحافظی با آپارتمانها
مهمترین ویژگی جشنواره امسال فجر را میتوان پاسخ قاطع فیلمسازان ایران به اتهام تولید انبوه آثار آپارتمانی دانست. هر شش نامزد بخش بهترین فیلم جشنواره اخیر آثاری با پرهیز تعمدی از آپارتمانها بودند و به لحاظ ژانری تنوع حیرتانگیزی داشتند. «سرخپوست»، «غلامرضا تختی» و «ماجرای نیمروز: رد خون» سه اثر تاریخی در برهههای مختلف محسوب میشدند و «شبی که ماه کامل شد» یک تریلر سیاسی و پرحادثه بود. «متری شیش و نیم» اثری خیابانی در محافل عمومی به شمار میرفت و «قصر شیرین» تمام روایتش را در فضای باز دور از تهران پیش میبرد. فیلمهای پرتعداد دیگری را هم در بخشهای مختلف میتوان به این فهرست اضافه کرد که همگی از ژانرهای جدید و لوکیشنهای خارجی استقبال کرده بودند.
تولد دوباره بازیگران
اگرچه سینمای ایران هنوز به قدر کافی به بازیگران جوان بها نمیدهد و فیلمسازها ریسک سپردن نقشهای اصلی به هنرپیشههای تازهکار را قبول نمیکنند، اما جشنواره سیوهفتم لااقل از این جهت قابل تامل است که بازیگران شناخته شده و مهم سینمای ایران را، برای ایفای نقشهای متفاوت، به تکاپو انداخت. حامد بهداد، پس از سالها ایفای نقشهای برونگرایانه، در «قصر شیرین» یک بازی شاخص و کنترل شده ارائه داد و جواد عزتی هم در «ماجرای نیمروز: رد خون» ترکیب حیرتانگیزی از پیچیدگیهای شخصیت صادق را رو کرد. نوید محمدزاده با «سرخپوست» نوید تازهای به سینمای ایران داد و حضورش در قامت یک مرد جاافتاده او را از تمام تصورات قبلی و اتهامات منتقدان به سبک بازیگریاش مبرا کرد. ترکیب هوتن شکیبا از عرصه تئاتر و الناز شاکردوست از سینمای گیشهای در «شبی که ماه کامل شد» مورد توجه ویژه داوران جشنواره قرار گرفت و علی نصیریان هم بازی شاخصی در «مسخره باز» به نمایش گذاشت تا سیمرغ را به کارنامه پرافتخارش ضمیمه کند.
جلوههای ویژه در مسیر صنعت
نکته مهم دیگر مجموع فیلمهای جشنواره امسال استفاده فیلمسازان از جلوههای ویژه سطح بالا بود که این موضوع میتواند سینمای ایران را به استانداردهای صنعت سینمایی جهان نزدیک کند. محمد حسین مهدویان در فیلم جدیدش «رد خون» یک جنگ تمام عیار طراحی کرده بود و نرگس آبیار در «شبی که ماه کامل شد» تعقیب و گریزهای صحرایی را با استانداردی باورنکردنی اجرا کرد. پروداکشن عظیم «متری شیش و نیم» با انبوه سیاهی لشکرها و سکانس جذاب انحراف اتوبوس از جاده اصلی و طراحی جذاب فضا در «قسم» را هم میتوان به این لیست اضافه کرد.
بچهها وارد میشوند
توجه فیلمسازان امسال به استفاده از کودکان در آثار سینمایی از نکات برجسته جشنواره امسال بود. دو بازیگر خردسال فیلم میرکریمی به قدری درخشان ظاهر شدند که هر دو در بخش بازیگری مکمل تا نامزدی سیمرغ هم پیش رفتند. سعید روستایی در «متری شیش و نیم» بازی پخته و نسبتا پررنگی از یک کودک در نقش بزهکار گرفته بود و فیلم متوسط علیرضا رئیسان، «مردی بدون سایه»، هم هیچگاه از دشواریهای حضور بازیگر کودکش شانه خالی نکرده بود.