همراه با بهترین مستندهای سیاسی دو سال گذشته؛
در این مطلب به معرفی پنج مستند سیاسی مهم میپردازیم که هر کدام به نحوی درصدد افشاگری بودهاند
چند سالی است که مستندسازی در ایران دوباره رونق گرفته و مستندسازان، به پشتوانه اقبال مردمی و آزادیهای رسانهای، کمکم جرات آن را پیدا کردهاند که از موضوعات عمومی و ساده گام را فراتر بگذارند و مستقیما به سراغ مسائل سیاسی هم بروند. در یکی دو سال اخیر مستندهای سیاسی در ایران بیش از همیشه دیده شده و محل بحثهای فراوانی هم قرار گرفتهاند. گذشته از برانگیختن واکنشهای مثبت و منفی، که ذات سینمای مستند ایجابش میکند، در این مطلب به معرفی پنج مستند سیاسی مهم میپردازیم که هر کدام به نحوی درصدد افشاگری بودهاند، اما تشخیص اینکه چقدر موفق به ترویج نگاه منصفانه در نقد سیاسی خود شدهاند، بر عهده بینندگان آنهاست...
“تهران – دمشق”
سید علی صدری نیا سازنده مستند جنجالی «قائم مقام» در جدیدترین چالش خود به سراغ یکی از مهمترین تحولات سیاسی خاور میانه در سالهای اخیر رفته و مستند «تهران دمشق» را با موضوع بحران سوریه ساخته است. این مستند سعی میکند مسئله سوریه را، در سه ساحت مختلف، مورد کنکاش قرار دهد؛ در مرحله نخست ریشههای بحران و جنگ داخلی در سوریه را واکاوی میکند، سپس به خود جنگ و نتایج هولناک آن بر معیشت و اوضاع مردم این کشور میپردازد و نهایتا سعی میکند به نحوی میان سوریه و ایران (همانطور که از نام فیلم هم برمیآید) ارتباط برقرار کند. صدری نیا کار خود را بر مصاحبههای مردمی با سوریها مبتنی میکند و سعی دارد از دیدگاه مردمی که جنگ و آشوبهای ناشی از ناآرامیها را لمس کردهاند، مسئله را تحلیل نماید.
اگرچه «تهران دمشق» در تحلیلهای سیاسی و برقراری ارتباط بین سوریه و ایران قدری سهلانگارانه عمل میکند و، با بهرهگیری اندک از نظرات کارشناسان و مستندات موجود، از عمق و استواری ادعاهای خود میکاهد، اما این اثر نقاط قوت پرشماری هم دارد. از تصاویر باکیفیت و هوشمندانه سوریه بعد از جنگ که هولناک بودن ماجرا را به مخاطب منتقل میکنند هم که بگذریم، تولید مستند در یک کشور خارجی با شرایط امنیتی خاص، حتما کار دشواری برای یک گروه مستندساز جوان بوده که اتفاقا به خوبی هم از پس آن برآمدهاند. به طور کلی میتوان گفت که «تهران دمشق» به لحاظ فنی از استاندارد بالایی برخوردار است و ترکیب موزون موسیقی و تصویرش، همراه با روایتی که تقریبا هیچگاه از ریتم نمیافتد، این اثر را به مستندی درخشان و قابل بحث در فضای مستندسازی ایران تبدیل کرده است.
“پرونده ناتمام”
برای یک مستند سیاسی چه موضوعی میتواند پرکششتر از مهمترین ترور سیاسی تاریخ معاصر ایران باشد؟ «پرونده ناتمام» هرچقدر هم که در اجرا و تحلیل دادههایش ضعف داشته باشد، از این جهت که بالاخره جسارت ورود به اتفاق دلخراش انفجار دفتر نخست وزیری جمهوری اسلامی ایران در شهریور ماه سال ۱۳۶۰ را داشته، شایسته تمجید و تحسین است و مستندی پیشرو و مترقی محسوب میشود. «پرونده ناتمام» روایت خود را با دقیق شدن روی شخصیت کشمیری متمرکز میکند و جزئیاتی از این چهره به مخاطب میدهد که نهتنها عموم مردم چیزی دربارهاش نشنیدهاند، بلکه به قدری رعبآور است که مستند را در دقایقی تا حد یک تریلر سیاسی بالا میکشد.
«پرونده ناتمام» به نحوی مستند و از زبان شخصیتهای واقعی موضوعی را مورد کنکاش قرار میدهد که شکل محافظهکارانهتر و گذرای آن را، همراه با چاشنی درام، در فیلم درام «ماجرای نیمروز»، ساخته محمد حسین مهدویان، دیده بودیم، به همین دلیل هم احتمالا در زمان تماشای «پرونده ناتمام» شخصیتی که در «ماجرای نیمروز» مهدی پاکدل نقشش را بازی میکرد، جلوی چشممان پدیدار میشود. ضعف عمده «پرونده ناتمام» اما، مصاحبه شوندگان آن هستند که عموما از مسئولین رده بالای آن سالهای کشور نیستند و احتمالا دلیل این موضوع هم اجتناب افراد مهمتر از صحبت کردن درباره این موضوع حساس بوده است. به طور کلی اما، این مستند میتواند استارتی بر پژوهشهای کاملتر و مستندهای معتبرتر درباره وقایع سال شصت ایران باشد.
قائم مقام
بسیاری از صاحبنظران آیت الله منتظری را یکی از جنجالیترین شخصیتهای تاریخ انقلاب اسلامی و عزل او از قائم مقامی رهبری جمهوری اسلامی ایران را جزو سرنوشت سازترین وقایع تاریخ چهل ساله انقلاب میدانند. موضوع آیت الله منتظری اما طی سالهای طولانی پس از وقوعش همواره مسکوت مانده و مورد غفلت مستندسازان ایرانی واقع شده بود. صدری نیا در اقدامی تحسین برانگیز سعی کرد در مستندی به نام «قائم مقام» به روایتی بیپروا از زندگی آیت الله منتظری بپردازد؛ مستندی که به شدت مورد توجه قرار گرفت و البته محل مناقشاتی هم واقع شد. «قائم مقام» به زندگی آیت الله منتظری، شخصیت او و داستان عزلش از قائم مقامی رهبری میپردازد و در مسیر روایت خود، علاوه بر بهرهگیری از آرشیو غنی و انتخاب مناسب ویدئوها، پای صحبت مهمترین چهرههای نظام در دهه شصت، از جمله ناطق نوری، ریشهری و…، مینشیند.
«قائم مقام» در پرداخت موضوع ملتهبش کمنقص ظاهر میشود و سعی میکند تقریبا تکتک ادعاهای خود را به کمک بیانات مصاحبه شوندگان یا ویدئوهایی که در اختیار داشته مستند کند. البته این اثر در برهههایی شکل ژورنالیستی زرد هم به خود میگیرد و بیش از حد روی بیرون کشیدن تناقضات از بریدههای ویدئوهای موجود، بدون توجه به محل و شرایط طرح آن مباحث، اصرار میروزد؛ اما نمیتوان منکر شد که یکی از خوش ساختترین مستندهای سیاسی سالهای اخیر است که سعی خود را مصروف روشنگری درباره یکی از موضوعات سیاسی به معنای واقعی جنجالی تاریخ معاصر ایران ساخته.
روزگار رضاخانی
رضاخان میرپنج، ملقب به سردار سپه، یکی از تاثیرگذارترین چهرههای سیاسی تاریخ در گذر ایران از ساختار سنتی به شکل مدرن خود محسوب میشود که طی شانزده سال حکومت بر ایران سلسله پهلوی را تاسیس و منشاء وقایع مهمی در تاریخ ایران بود. رضا خان به دلایل مختلف هنوز هم مورد وثوق و احترام عدهای از مردم است و ساخت یک مستندی با نام او در یکی از شبکههای فارسی زبان خارج از کشور، که سراسر تمجید و تحسین از شخصیت رضاخان به عنوان یک اسطوره بود، به دریافت ناصحیح از شخصیت او دامن میزد. مهدی فارسی برای روشنگری در باب شخصیت او، و احتمالا با هدف اثبات اینکه هیچ چهرهای را در تاریخ نمیتوان مطلقا سفید معرفی کرد، تصمیم به ساختن یک مجموعه مستند مفصل با نام «روزگار رضاخانی» گرفته است.
یکی از مهمترین نقاط قوت «روزگار رضاخانی» همین شانزده قسمتی بودن اثر است که به فیلمساز اجازه میدهد موضوعات مختلف حکومت رضاخان را تفکیک کند و در باب هر مسئلهای به طور دقیق، با تاکید بر نقش افراد مختلف و صاحب نفوذ دربار پهلوی، مسئله را بکاود. آرشیو غنی و تصاویر کمتر دیده شده از دوران حکومت رضاخان هم دیگر وجه جذاب اثر است، اما آنچه در مجموعه شانزده قسمتی «روزگار رضاخانی» خودنمایی میکند، قدرت و غنای تیم پژوهشی اثر است که اطلاعات حیرتانگیزی را در اختیار مخاطب میگذارد. علاوه بر مسائل سیاسی و اطلاعات حکومتی، «روزگار رضاخانی» به نحوی مطلوب توانسته تصویری علمی و مطابق با واقعیت از شرایط اجتماعی و معیشت مردم ایران در روزگار رضاخان به دست دهد که همین موضوع مستند را از یک روایت سیاسی صرف هم فراتر میبرد.
شب نامه
در اکثر موارد یک مستند ساز برای تهیه اثری سیاسی راه سرراست جمعآوری و ارائه مطلوب اطلاعات سیاسی موجود را برمیگزیند تا به مخاطبی که احتمالا فرصت و حوصله تحقیق و پژوهش را ندارد، در یک پک خوش رنگ و جذاب اطلاعات بدهد. «شب نامه» اما، از این جهت که به ارائه اطلاعات موجود بسنده نکرده و به نوعی خودش به دنبال کشف حقیقت و تولید محتوایی که در هیچ رسانهای وجود ندارد میرود، بهترین مستند سیاسی سالهای اخیر محسوب میشود. «شب نامه» از یک ماجرای ساده (لغو همایش جذب استارتآپ پل) سرنخ را میگیرد و تا پرده برداری از یک پرونده جاسوسی گسترده زیر پوشش کارآفرینی پیش میرود.
«شب نامه» با سماجت سازندگانش در برهههایی شکل پلیسی و مافیایی به خود میگیرد و همین وجه معمایی و تلاش برای پیگیری سرنخهاست که ریتم اثر را، در مدت حدودا صد دقیقهایاش، حفظ میکند. از جهت فنی هم «شب نامه» بسیار باکیفیت است و حتی برای طراحی و ترانه تیتراژش هم زحمت زیادی کشیده. مهمترین نقطه قوت اثر اما احتمالا استفاده به اندازه و معقولی است که از یک چهره اطلاعاتی به نام حیدر میکند؛ شخصیتی واقعی که ابدا از خط بیرون نمیزند و با بصیرتش در پایان مستند گره ماجرا را باز میکند. «شب نامه» علی رغم تمام جذابیتها و نقاط قوت پرشمارش، در تبیین ارتباطات بین وقایع کمی لنگ میزند و بدتر آنکه در پایان از فرصت ده دقیقهای عجیبی که در اختیارش گذاشته شده بهترین بهره را نمیگیرد و کل قضیه را با ابهامات فراوان و در زمانی کمتر از سه دقیقه سمبل میکند. در مجموع اما «شب نامه» مستند جذاب و قابل تاملی است که حتما ارزش تماشا کردن را دارد.
تشکرات بسیار 💐