«قبرهای پر سر و صدا» عنوان مستند تازهای است که، با ارجاع به سنگ قبرهای شکسته شده بهشت زهرا، به موضوع گروهک موسوم به مجاهدین خلق یا منافقین، اختلافاتش با نظام جمهوری اسلامی و اقداماتش در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی میپردازد. محمد علی شعبانی، تهیه کننده و کارگردان این مستند، با آثار قبلیاش نشان داده بود که دغدغه آرمانهای انقلاب اسلامی را دارد و در مسیر روشنگری موضوعات مرتبط با انقلاب، از مشکلات ورود به موضوعات جنجالی هم استقبال میکند. شعبانی مستند «ملی بدون کارت» را درباره محمد حیدری، جانباز هندی و مسلمان جنگ تحمیلی، ساخته بود و در «سمفونی استیضاح» نیز، با محور قرار دادن زندگی شهید دیالمه، به مسائل سیاسی روز و بالاخص وقایع سال ۸۸ پرداخت. این فیلمساز جوان مستند «انحصار ورثه» را هم، با نگاه به زندگی شهید مرتضی آوینی و تفکرات او، ساخت که با حواشی مختلفی همراه شد...
مستند «قبرهای پر سر و صدا» با یک نمایش جذاب و کوبنده آغاز میشود که نویدبخش اثری متفاوت درباره مجاهدین است. در ثانیههای ابتدایی مستند میبینیم که فردی که در بهشت زهرا مشغول بازسازی یک سنگ قبر است، با واکنش مسئول حراست این مجموعه مواجه میشود و بگومگوی این دو نفر به نوعی از ضرورت پرداختن به مسئله مجاهدین حکایت دارد. چنین شروعی انواع حدسهای مختلف را روانه ذهن مخاطب میکند و بیننده پای مانیتور میخکوب میشود تا هرچه زودتر از دغدغه اصلی مستند سر دربیاورد؛ انتظاری که البته هرچه از زمان فیلم میگذرد بیشتر به نوعی ناامیدی و سرخوردگی مبدل میشود. مخاطبی که در سالهای اخیر با انواع مستندهای موازی درباره مجاهدین و اقدامات آنها از نظر اطلاعاتی اشباع شده پنجاه و سه دقیقه، به امید یک روایت جدید از زوایای پنهان این گروهک، منتظر میماند، اما در نهایت چیزی جز مجموعهای از توجیهات معمول برای ماجرای سنگ قبرها دستگیرش نمیشود.
«قبرهای پر سر و صدا» در انتخاب تصاویر و تدوین قدرتمند ظاهر میشود و، با استفاده مناسب از آرشیو غنی و باکیفیتی که در اختیار داشته، سعی میکند هر لحظه مخاطبش را همراه نگه دارد. استفاده از تصاویر متفاوت و دیده نشده، دست مستند را برای جذب همدلی بیننده پیش میاندازد و حتی در موارد روتین و غیرضروری هم قابهای متفاوتی به او نشان میدهد. مثلا زمانی که سخن از صدام به میان میآید، فیلمساز با تیزهوشی، به جای نمایش تصاویر معمول و آرشیوی از صدام، مخاطبش را با صحنههایی از آبتنی کردن رییس جمهور سابق عراق سر ذوق میآورد. در ادامه نیز، استفاده از مواردی مانند صدای شنود بیسیمهای ساواک توسط مجاهدین و ترکیب سخنرانیهای رجوی با تصاویر مستند، بر غنی بودن آرشیو و قریحه مخاطب شناس و نکته سنج فیلمساز صحه میگذارد تا همه چیز برای تماشای یک مستند درجه یک مهیا به نظر برسد. ترکیب مصاحبه شوندگان و شیوه تدوین مصاحبهها هم نشان از هوش بالای فیلمساز دارد که در انتخاب مصاحبه شوندگان به سراغ چهرههای مهمی همچون ابراهیم یزدی، مهدی طالقانی و عزت الله شاهی رفته و سخنان ایشان را با ایجاز هرچه تمامتر تدوین کرده است.
مهمترین نقطه قوت مستند «قبرهای پر سر و صدا» نگاهش به موضوع از دریچه نقطهنظر مردم است؛ رویهای که با توجه به سکانس آغازین و نام مستند کاملا بجا و متناسب به نظر میرسد. در واقع مستندساز میکوشد با مانور روی آرشیو مصاحبههای مردمی در سالهای ابتدایی انقلاب نشان دهد که چرا هنوز و پس از گذشت این همه سال مردم به سنگ قبرهای مورد بحث واکنش نشان میدهند و اقدامات منافقین چه خاطرات وحشتناکی را در ذهن مردم ایران به ثبت رسانده است. دقت در جمعآوری مصاحبههای آرشیوی مردمی در برشهای زمانی و مکانی متفاوت تاریخ ایران معاصر، و نیز تمرکز و استناد پررنگتر مستندساز به این مصاحبهها در مقایسه با تحلیلهای کارشناسان، برگ برنده موثری است که البته قربانی نگاه فرمی و رویکرد نامنظم روایت «قبرهای پر سر و صدا» میشود.
مستند «قبرهای پر سر و صدا» از نیمه به بعد دست خودش را برای مخاطب رو میکند و به یک تیزر نامنسجم در داستانگویی تاریخی موضوعی محسوب میشود که حداقل در سالهای اخیر چندین عنوان مستند و حتی سه چهار فیلم درام به آن پرداختهاند. این مستند در روایت دغدغههای خود به قدری از هم گسیخته عمل میکند که بیننده احساس میکند فیلمساز فقط به دنبال بیان فهرستوار همه نکات قابل طرح در خصوص منافقین بوده و، همین تکثر موضوعات، فیلم را تا سطحی تنزل میدهد که به نظر میرسد «قبرهای پر سر و صدا» کاری جز مخدوش کردن موضوعات بکری که هر کدام میتوانستند موضوع یک مستند مجزا باشند، ندارد. در حالی که عنوان و طرح مسئله حاکی از آن است که تنها قرار است به بغض مردم نسبت به منافقین پرداخته شود، «قبرهای پر سر و صدا» در ادامه به مجموعهای مشوش از اشارات سطحی به زوایای مختلف ماهیت یک گروهک سیاسی – نظامی تبدیل میشود. این مستند با سهلانگاری به موضوعات فرعی و در عین حال مهمی مانند اعدام نشدن رجوی و آزاد شدنش از زندان پیش از انقلاب با استفاده از نفوذ برادرش، باور مجاهدین به اسلام التقاطی، انشعاب مجاهدین از نهضت آزادی و روی آوردن ایشان به مبارزه نظامی، ارتباط رجوی با بنیصدر، اشتباهات استراتژیک سیاسی و نظامی مجاهدین و… نگاهی گذرا و سرسری میاندازد و همه آنها را بدون کنکاش دقیق، پس از یکی دو جمله، رها میکند. در مجموع میتوان گفت مستند «قبرهای پر سر و صدا» در نیمه دومش بیشتر به یک تریلر تبلیغاتی و حتی نوعی کلیپ تجاری تبدیل میشود که سعی دارد از هر واقعه و تلاشی برای اثبات مدعای خودش استفاده کند. بدین ترتیب مستند، با از دست دادن تمرکزش، روش از این شاخه به آن شاخه پریدن را پیش میگیرد و بدون اینکه در افزودن به خرد جمعی انسان ایرانی یا روشنگری حقیقتجویانه خاص یک اثر مستند گامی بردارد، به پایان میرسد.