مایکل اپتد «Michael Apted» را بیشتر با آثار داستانیاش در سینما و فعالیتهای مختلفش در تلویزیون میشناسیم؛ هنرمند خوشفکری که با تحصیل در رشتههای حقوق و تاریخ، از لحاظ ایده، دارای خط مشی خاص خودش است و توانسته بارها نامزد اسکار و گلدنگلوب و برنده جوایز متعدد سینمایی در شاخههای مختلف شود.
مستندسازی در جهان قدمتی تقریبا به اندازه خود سینما دارد و همواره مدیوم قابل اعتنا و موثری برای بازنمایی واقعیت محسوب میشده است. در طول تاریخ مستندسازان مختلف، علاوه بر انتخاب موضوعات مهم و بعضا جنجالی، گاهی هم به سراغ رویهای جدید در پرداخت موضوع مورد نظر رفتهاند که باعث شده نامشان در عرصه سینمای مستند با برچسب خاصی عجین شود و مخاطبان سینمای مستند آنها را با یک صفت منحصربفرد به یاد بیاورند...
به عنوان مثال، مستند صامت «مردی با دوربین فیلمبرداری» محصول ۱۹۲۹ اثر ژیگا ورتوف به دلیل رویکرد تجربهگرایانهاش که نخستین نمونه این شیوه از پرداخت مستند محسوب میشود، هنوز هم به اعتقاد بسیاری از منتقدین، بهترین مستند تاریخ است؛ یا «نانوک شمالی» اثر رابرت فلاهرتی محصول ۱۹۲۲ به دلیل موضوع جذابش، یعنی زندگی یک مرد اسکیمو و مبارزهاش با طبیعت برای بقا، پس از گذشت نزدیک به یک قرن، جزو شاخصترین مستندهای تاریخ است. با این حال، گروهی از مستندسازان که عمدتا متولدین نیمه دوم قرن بیستم هستند، در دهههای اخیر جریان مستندسازی را چند گام دیگر به پیش بردند و ظرفیتهای این مدیوم را به جهانیان معرفی کردند. در این مطلب به سبک و آثار مهم شش مستندساز معاصر میپردازیم که هر کدام توانستهاند با رویکردی جدید و شاخصهای که فقط به نام خودشان ثبت شده، در تاریخ سینمای مستند ماندگار شوند.
اپتد را بیشتر با آثار داستانیاش در سینما و فعالیتهای مختلفش در تلویزیون میشناسیم؛ هنرمند خوشفکری که با تحصیل در رشتههای حقوق و تاریخ، از لحاظ ایده، دارای خط مشی خاص خودش است و توانسته بارها نامزد اسکار و گلدنگلوب و برنده جوایز متعدد سینمایی در شاخههای مختلف شود. اپتد سابقه حضور در مناصب اجرایی را هم دارد و سالها رییس انجمن صنفی کارگردانان آمریکا بوده. او که در سینما آثار مهمی مانند «دنیا کافی نیست» (از مجموعه محبوب جیمز باند) را ساخته و در تلویزیون هم سریال «رم» محصول ۲۰۰۵ را کار کرده است، در عرصه مستند کارنامه پربار و متفاوتی دارد.
اپتد در مستندسازی آثار مهمی را به نام خودش ثبت کرده از مهمترین آنها میتوان به «شب بیاورش» محصول ۱۹۸۵درباره زندگی استینگ موسیقیدان شهیر بریتانیایی، و نیز «حادثه اوگلالا» درباره قتل مشکوک دو مامور پلیس فدرال آمریکا در سال ۱۹۷۵ اشاره کرد. اما آنچه باعث اهمیت اپتد در عرصه مستندسازی شده، بیتردید اثر سریالی شاخص او با عنوان «رو به بالا» است که استانداردها و قواعد مستندسازی در جهان را جابجا کرد. نخستین قسمت از این مجموعه ماندگار در سال ۱۹۶۴ ساخته شد که موضوعش زندگی چهارده کودک بریتانیایی بود. پس از آن، اپتد و همکارانش هر هفت سال یک بار دوباره به سراغ این چهارده کودک میروند و با بررسی شرایط جدید و پیشرفتهایشان در زندگی، اپیزود جدیدی از مجموعه «رو به بالا» را به مخاطبان تقدیم میکنند. این میزان از پایداری برای یک گروه مستندساز و ساخت اپیزودهای مختلف یک مجموعه به فاصله هفت سال از یکدیگر، باعث شده نام مایکل اپتد در تاریخ مستندسازی جهان ماندگار، و شکل خاصی از تولید اثر مستند اپیزودیک به نامش ثبت شود.